من از سالاد سزار متنفرم!

من از سالاد سزار متنفرم!

من از سالاد سزار متنفرم! اصلا نمیدونم کدوم سزاری بود که چنین سالادی رو دوس داشت.

آخه سالادی که همه چیش گیاهه چرا باید توش گوشت باشه؟! (البته این چیزی که تو عکس میبینین ماکارونیه 😉)

 

صب که بیدار شدم طبق عادت شروع کردم به خوندن کتاب. از شانس خوب رسیده بودم به جاهای جذاب کتاب و دیگه مشغول خوندنش شدم تا اینکه دیر شد و پاشدم و بساط قهوه و اینا و دیگه صبونه نخوردم.

شروع کردم به کار تا اینکه کم کم احساس ضعف بهم یادآوری کرد که وقتشه که یه چیزی بخورم…

رضای گیاهخوار

حدود ۱۳  ۱۴ سال پیش بود که تصمیم گرفتم گیاهخوار بشم. اون موقع خیلی جا نیوفتاده بود این موضوع.

معمولا با القابی مثل علف خوار، بز، گوسفند، و چنین چیزایی مسخره میشدم. بعضیا هم که کلا شاخ در میاوردن وقتی میگفتم گوشت نمیخورم. اولین واکنش معمول این بود: پس چی میخوری؟؟

جوری میگفتن پس چی میخوری انگار جز گوشت هیچی نمیشه خورد!

خلاصه فشار زیادی روی گیاهخوارای اون دوران بود. اینترنت هم مثل امروز نبود که بتونیم همدیگرو پیدا کنیم و به هم قوت قلب بدیم.

یه دکتر زرین آذر بود که کلی کمکمون میکرد. اگه نمیشناسینش، حتما برین سایتش. کلی مقاله مفید و به درد بخور داره که همشون رایگانن!

و کسی که من واقعا دوسش داشتم، بابا بِسکی بود. دکتر بسکی شخصیت خیلی جالبی داشت. طفلک انقدر از تخریب شدن طبیعت کشور حرص خورد که سکته کرد و بعد از مدتی درگذشت…

اگه دکتر بسکی رو نمیشناسین، راجبش بخونین. ارزشش رو داره. ایشون کل اموالش (از بیمارستان خصوصیش، تا ماشین شخصیش) رو وقف عام کرد و خودش تو یه روستای سرسبزی تو شمال زندگی میکرد. یکی از سرمایه های مملکت بود که …

همه این فشارها و تخریب ها و آشنایی با این آدم ها و جوونیای من، باعث شدن که رو تصمیمم پافشاری کنم و به گیاهخواری تعصب داشته باشم.

شروع کردم به خوندن کتابایی که به دیگران ثابت کنم که دارن اشتباه میکنن که گوشت میخورن! صادق هدایت هم با اون قلم افسرده کننده ش یه کتاب تاثیر گذاری نوشته بود که جیگر آدم کباب میشد. این کتاب رو به هر کسی که اعتراض میکرد معرفی میکردم میگفتم اول اینو بخونه.

بعد دو سه تا کتاب راجب فواید گیاهخواری معرفی میکردم و خلاصه از خودم دفاع میکردم! خخخخ

زمان گذشت…

و در طول سالها گیاهخواری من جا افتاد و خیلیا علاقمند شدن و اونا هم گیاهخوار شدن. مشاوره گیاهخواری و آب درمانی و اینا میدادم و کلا خوب بود همه چی. البته هنوزم بودن کسایی که میگفتن علفخواری و اینا.. طبیعیه بهرحال همه که نباید هر چیزی رو بپذیرن. برا من هم یه چیزایی که برای بقیه مهمن مسخره س!

مشکل از جایی شروع شد که من بنابه دلایلی ( که هیچ ربطی به تغذیه و سلامتی و اینا نداشت) تصمیم گرفتم که دست از گیاه خواری بکشم.

بعد از چندین سال گیاهخوار متعصب بودن، با وجود مقاومت شدیدی که درونم بود تصمیم گرفتم که گوشت بخورم. و موج دوم حمله اینجا شروع شد! که بسی سنگین تر از حملات اول بود.

اما دیگه مهم نبود. یاد گرفته بودم که اهمیتی ندم. مشکل خودم بودم. تغییر این مدلی سخته و مقاومت درونی زیادی به وجود میاره.

اما خوب بود، باعث شد مقاومت درونی رو بهتر بشناسم. و این شناخت ارزشمندی بود برام. همیشه به دردم خورد، و میخوره. و احتمالا با توجه به ماهیت این مقاومته، در آینده هم خواهد خورد.

در کل تغییر از گیاه خواری به همه چیز خواری بسیار سخت بود، اما چیزای خیلی ارزشمندی بهم داد. چیزایی که اگه گیاهخوار نمیشدم و بعد این تغییر رو به وجود نمی آوردم هیچ وقت تجربه نمیکردم!

ولی چیزی که هست اینه که دیگه میلی به گوشت خوردن ندارم. فقط گاهی که مهمونم یا جایی هستم گوشت میخورم.

تو خونمون تمام غذاها گیاهی هستن. شاید در سال کلا چند بار گوشت بخورم که معمولا سفید هستن و اونا هم وقتایی که مهمون هستیم.

من هنوزم از گوشت بدم میاد. فارغ از هزار و یک دلیل گیاهخواری که داشتم، از طعمش بدم میاد!

 

ما تصمیم گرفتیم سالاد سزار بخوریم

قرار نبود سالاد سزار بخوریم. اتفاق ها طوری چیده شدن که آتیه دوستمون برا یه روز اومد پیش ما!

گفتیم آتیه رو بهمونه کنیم یه سالاد سزاری هم بخوریم هم آتیه گشنه نمونه هم من ببینم چه مزه ای داره (تاحالا نخورده بودم)

همسرم گوشت مرغ نمیخوره. بنابراین تصمیم گرفتیم از تن ماهی استفاده کنیم.

همونطور که گفتم من اهل گوشت نیستم. خیلی وقت بود تن ماهی نخورده بودم. چیزی که از تن ماهی تو ذهنم بود شیلانه های خوشمزه بودن با سیب زمینی سرخ کرده و برنج و مخلفات و خاطرات کودکی دهه شصتیا..

یه لحظه این تصویر تو ذهنم نقش بست، و با خوشحالی رفتم و یه تن ماهی خوش برند خریدم.

شرایط آتیه طوری شد که مجبور شد زود بره، و سزار نصیبش نشد.

روز بعدش من صبحونه نخوردم و ناهار سالاد سزار بود! سالاد سزار با عنصر تن ماهی.

نمیتونم ننویسم من از سالاد سزار و کلا هر سالادی که توش گوشت باشه متنفرم!

کلا بدم میاد! ولی خیلی خوشمزه بود!

و این خوشمزگیش و گرسنه بودنم باعث شد که زیاد بخورم. و مشکل از اینجا شروع شد…

از اونجایی که تقریبا ناشتا بودم چند دقیقه بعد از خوردن، احساس کردم حرارت بدنم بیشتر شده. یه حالت تهوع ملایمی احساس کردم.

و فهمیدم که آره.. ظاهرا لذت سالاده تا همینجا بود!

دل پیچه نداشتم، اما حالت تهوع داشتم. و این حالت نه با شربت آبلیمو حل میشد نه با آب خوردن نه با هیچی!

مشغول طراحی مراحل دوره پاکسازی بودم که این حالت نمیذاشت تمرکز کنم. هی سعی میکردم تمرکز کنم و حواسم رو بدم به این موضوع اما نمیشد که نمیشد!

دیگه کم کم داشتم عصبی میشدم که یهو به خودم اومدم و گفتم چرا با مشکل روبرو نمیشم؟! فرار کردن که چیزی رو حل نخواهد کرد.

جادوگری :-D

لپتاپ رو بستم و نشستم رو زمین و چند تا نفس عمیق کشیدم.

سعی کردم ذهنم رو خالی کنم. اجازه دادم افکار هر طوری که میخوان تو سرم بچرخن. کاری به کارشون نداشتم و فقط تماشا میکردم.

بعد که کمی ذهنم آروم شد، تمرکز کردم رو شبکه خورشیدیم (معده) و حس و حال مسمومیت رو مثل ابرهای تیره ای تجسم کردم که شبکه خورشیدیم رو احاطه کردن.

بعد، بازدم کردم و تصور کردم که با بازدم اینارو میریزم بیرون. و با نیت جذب انرژی حیات نفس شکمی کشیدم و نفسم رو حبس کردم و تجسم کردم که انرژی های طبیعی حیات دارن شبکه خورشیدیمو ترمیم میکنن.

چند دقیقه این تکنیک رو تمرین کردم تا کم کم احساس کردم هیچ ابر تیره ای باقی نمونده.

احساس کردم حالم بهتر شده. و با لبخند و چندتا نفس عمیق چشامو باز کردم.

هیچ حس بدی دیگه نداشتم. همه چیز تموم شد! تکنیکای تنفسی همیشه برای من عالی جواب دادن و جزو گزینه های جعبه کمک های اولیه‌م هستن و همیشه به دیگران هم توصیه میکنم که انجامشون بدن 😉

اما هنوزم از سالاد سزار متنفرم

دیگه هیچ وقت دوس ندارم سالادی بخورم که توش گوشت باشه. اصولا سالاد، سالاده چون که کاملا گیاهیه!

چه معنی داره تو ترکیب گیاهی، گوشت اضافه بکنیم آخه..

برا من همون سالاد شیرازی و سالاد کلم کینگ و کوئین محسوب میشن!

برا شما خوشمزه ترین سالاد گیاهی ای که خوردین چی هست؟! اگه بخواین به یکی که از سالاد سزار متنفره یه سالاد دیگه پیشنهاد کنین چی میگین؟

اشتراک گذاری:

6 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

  • سلام آقا رضا 😂انشاءالله که حالتون خوب باشه کلی لذت بردم و کلی کتاب تازه که بین صحبت هاتون کشف کردم که باید برم بخونم.. منم دوجور سالاد دوست دارم، شیرازی با سالاد کاهو و هویج لبو هم خوش رنگش میکنه با سس مایونز 🙂

    • آره الان توپ توپم :))
      ای ول!
      سالاد هویج و لبو هم خوشمزه س!
      آب هویج و لبو هم طعم خیلی خوبی داره!

  • درود.. رضا دلم خنک شد که داشتی دل درد میگرفتی ولی خب نگرفتی و جادوگری کردی.. تقلی محسوب میشه.. باید کارماش رو پس میدادی.. حالا هی میانبر بزن 🤨
    ولی خب واقعا مزخرف‌ترین کار همینه که وسط سالاد گوشت باشه..
    مرسی از نوشته‌ی خاطره انگیزت.. دلم برات تنگ شد و لحظه لحظه واکنش و هول و ولایی که داشتی رو با شماتیک صورتت تجسم کردم 😀

    • حال میکنیا یه بلایی سرم میاد 😂
      آره یادش بخیر…
      آمو پاشو بیا پیشمون! مام دلمون برات تنگه
      جات خیلی خالی بود همش حرف تو بود تو کوه و دشت ..

  • سلام آقا رضا منم شش ساله که خام گیاه خوارم و خیلی راضییم…. بهترین سالادی که خودم درستش می کنم اینه که ته ظرف سالاد رو کاهوی ریز خورد شده می ریزم روش هویج، چغندر؛ انواع کلمها رو جداگانه رنده ریز می کنم و روی کاهو جدا جدا مثل تپه های کوچک میذارم. با یه قاشق سرخالی روغن زیتون بودار و نصف لیموترش…… اینی که گفتم ناهار هر روزمه البته با کمی تغییر و ازش خیلی لذت می برم…….

دیدگاهتان را بنویسید

لطفا ایمیلتون رو وارد کنید
دانلود فایل