هنر ظریف تغییر دادن شخصیت | راز بزرگ موفقیت عمیق و ریشه ای

یکی از قدرتمندترین تغییراتی که تو زندگیم انجام دادم، تغییر دادن شخصیتم بود. درواقع ارتقاء جنبه های خاصی از شخصیتم!

با اینکه یه شبه انجام نشد، اما تو چند موقعیت با موفقیت انجامش دادم:

• از یه آدم تنبل تبدیل شدم به یه آدمی که کاراشو به موقع انجام میده. به محض اینکه این تغییر رو انجام دادم، دیگه وقتی تنبلی بهم فشار میاورد اتوماتیک انرژی میگرفتم که باهاش مقابله کنم.
• از یه آدمی که همه رو قضاوت میکرد تبدیل شدم به کسی که درک میکنه. این تغییر زندگیمو خیلی – خیلی – سبکتر و راحت تر کرد!

چیزای دیگه هم هست، مثل سحرخیزی، کرم کتاب بودن، مدرس، … هر باری که خواستم یه تغییر بزرگ یا کوچیک تو زندگیم انجام بدم، شخصیتم رو تو اون حیطه عوض کردم.

این خیلی قوی تر از چیزیه که مردم راجبش فکر میکنن. و قابل انجامه!

مزایای عوض کردن شخصیت

درسته که یخورده کار میبره، اما اگه بتونی طرز نگاهت به خودت رو عوض کنی … چندتا از این چیزا رو که برا خیلیا قابل دیدن نیست رو تجربه میکنی:

• کارایی که میکردین رو دیگه نمیکنین. سیگار نمیکشین، گوشت نمیخورین، بازی کامپیوتری نمیکنین، هر کاری که با شخصیت جدیدتون جور نیست رو انجام نمیدین.
• باعث میشه رفتارهایی که میخواین در خودتون ایجاد کنین اتوماتیک ایجاد بشن. اگه موزیسین هستین، هر روز مینوازین. بی چون و چرا. اگه نویسنده هستین، هر روز مینویسین.
• چیزایی که در موردشون با خودتون کلنجار میرین دیگه جای سوالی نخواهند داشت. این موضوع کلی انرژی روانی براتون نگه میداره. دیگه هر روز با خودتون درگیر نمیشین براش.
• میتونین باورهای قدیمی و محکمی که در مورد خودتون داشتین رو عوض کنین! اینکه شما دیگه این کارو نمیکنین. دیگه اهل این کار نیستین، دیگه آدمی نیستین که چنین کاری بکنه. هر باوری که با شخصیت جدیدتون نمیخونه رو حذف کنین!
• این ذهنیت در شما شکل میگیره که میتونین هر چیزی رو تغییر بدین! اینکه دیگه تو اون مدل های قدیمی گیر نمیکنین. بلکه کسی هستین که هر وقت نیاز به هر تغییری بود میتونه انجامش بده!

و خیلی چیزای دیگه که خودتون در طول این راه خواهید فهمید… فعلا بهتره بریم سراغ اینکه «چطور» میتونیم این کارو بکنیم!

چطور شخصیتمان را عوض کنیم

متاسفانه هیچ دکمه یا قرصی برای این موضوع وجود نداره. با این وجود، این کاریه که قابل انجام هست.

راه های خیلی متفاوتی برای این کار وجود داره. اما چندتا از مهماشو اینجا باهم یاد میگیریم:

• آگاهانه انجامش بده. خیلی وقتا شخصیت ما بدون اینکه ازش آگاه باشیم عوض میشه. که معمولا در جهت مثبتی نیست… شانسی انجام دادن این کار مثل اینه که بگی من دور و بر این چیزای خوب خواهم بود و یه روزی یه اتفاق خفنی برام خواهد افتاد! من روی این مدل حساب باز نمیکنم. در عوض ترجیح میدم با این قصد، آگاهانه دست به کارایی بزنم که اون جنبه از شخصیتم رو ارتقا بدم.
• به این فکر کن که میخوای چه کسی باشی. میخوای کسی باشی که هر روز نوازندگی میکنه؟ میخوای کسی باشی که هر روز خوراک گیاهی میخوره؟ میخوای کسی باشی که هر روز فقط به اندازه نیازش خرید میکنه؟ اینو بنویسین! مثلا: «من کسیم که هر روز صبح مدیتیشن میکنم».
• آگاهانه شروع کن به انجام دادن کارها. روی گوشی یا کاغذهای برچسب دار بنویس که باید چه کار بکنی و به خودت یادآوری کن که باید انجامشون بدی. کارهایی بکن که تو رو تبدیل به چیزی که میخوای میکنن. اگه ورزشکاری، برو ورزش کن!
• شخصیتت جدیدت باش! انجام دادن اون کارها یه چیزه، بودن اون شخصیت یه چیز دیگه. ممکنه اون کارها رو انجام بدی و هنوز تو ذهنت فکر کنی که تو اون شخصیت جدیدت نیستی. برا همین، کارهایی که باید بکنی رو طوری انجام بده که انگار همین الان اون شخصیت جدیدت هستی. وقتی ورزش میکنی، بعنوان کسی ورزش کن که یک ورزشکار هست، نه یه تازه کار! وقتی گیاهخواری میکنی، بعنوان کسی گیاهخواری کن که گیاهخواره، نه کسی که تازه میخواد گیاهخوار بشه! از شخصیت جدیدت حمایت کن!
• از خودت تشکر کن. با قدردانی از خودت کاری که میکنی رو تقویت کن. هر روز یه دقیقه لم بده و به کارایی که کردی نگاه کن. و بخاطر انجام دادن اون کارا از خودت تشکر کن. ببین که همین الانم داری رشد میکنی و شخصیتت رو عوض میکنی. اگه اینکارو نکنی، به صورت اتوماتیک تمرکز خواهی کرد روی چیزایی که نکردی و از برنامه جا موندی! و احتمالا کم یا زیاد خودتو سرزنش می‌کنی!
• وقتی شکست خوردی، به این فکر کن که این شخصیت جدید تو این موقعیت چه میکرد. دقت کنین که گفتم «وقتی» شکست خوردین، نه «اگر» شکست خوردین. چون قطعا گاهی شکست خواهید خورد. این جزئی از زندگیه. ما همیشه هر کاری رو به بهترین شکل ممکنش انجام نمیدیم. اما وقتی یه ورزشکار یه روز ورزش نکرد، دیگه بیخیال ورزش کردن نمیشه! بلکه روز بعد دوباره ورزش میکنه. وقتی یه نوازنده به هر دلیلی امروز تمرین نکرد، دیگه بیخیال موسیقی نمیشه، بلکه فردا دوباره تمرین میکنه! از این شکست ها یا جا موندن از تمرین ها این نتیجه رو نگیرین که شما این کاره نیستین!

دوباره، خیلی کارا هست که میتونین انجام بدین. نکته اینه که از چشم اون شخصیت جدیدتون به زندگیتون نگاه کنین! «چگونه» خودش راهشو پیدا میکنه. شما اول اون شخصیت جدید باشین!

نکته مهم: افراطی نباش!

خیلی مهمه که بدونین تو ساختن یه شخصیت جدید برا خودتون – دیدن خودتون به یه شکل جدید – ممکنه تو یه سیاهچاله هایی بیوفتین. یکی از بزرگاش اینه که ممکنه یه دید افراطی و سفت و سختی از خودتون بسازین.

مثلا اگه یه شخصیت جدید از خودتون ساختین که سحرخیزه، ممکنه این طرز فکر رو در شما ایجاد کنه که شما هیچ وقت تا ظهر نمیخوابین! و اگه خونواده یا دوستاتون بفهمن که یه روز تا بعد از ظهر خوابیدین، شاید کله پا بشین. نه بخاطر اینکه زیاد خوابیدین، بلکه بخاطر اینکه انقدر تو موضوع سحرخیزی افراط کردین که خودتون و دیگران هیچ انتظاری از شما نداشتن که انقدر بخوابین!

مثالهای خیلی زیاد دیگه ای هم هستن: اگه من همیشه سخت کار میکنم، پس نمیتونم استراحت کنم. اگه تو حیطه ی مورد علاقم متخصص هستم، پس هیچوقت نمیتونم بپذیرم که در اشتباه بودم!

ما نمیخوایم که نگرش ما به خودمون باعث بشه که محدود بشیم. بعضی از محدودیت ها خوبن، مفیدن، محدودیت هایی مثل: من حیوونا رو آزار نمیدم. اما خیلی از محدودیت ها میتونن مضر باشن، اگر اجازه ندن که کارهایی که تو بعضی موقعیت ها مفید هستن رو انجام بدیم.

بنابراین با اینکه ارتقاء شخصیت میتونه مفید باشه، اما بهتره که افراطی نباشیم. شخصیت خودتون رو مثل آب ببینین. چیزی که جاری هست و میتونه عوض بشه. البته آگاهانه!

حرف آخر

بهتره که همیشه فقط یک حیطه رو برای تغییر انتخاب کنیم. سعی نکنین که یهو همه چی رو ارتقا بدین. یک حیطه رو انتخاب کنین، و قدم های بالایی رو انجام بدین.

من نسبت به خودم مهربونم.

من هر روز مینویسم.

من هر روز ورزش میکنم.

من کسیم که همسرمو درک میکنم.

شما کار روی چه چیزی رو میخواین شروع کنین؟!