بلاگ

چرا هرچه تلاش میکنم موفق نمیشم ؟

چرا هرچه تلاش میکنم موفق نمیشم ؟
چرا هرچه تلاش میکنم موفق نمیشم ؟
چرا هرچه تلاش میکنم موفق نمیشم ؟

دمتون گرم که تمرینارو انجام میدین و برام مینویسین. همیشه خوندن نتیجه‌هایی که بخاطر تلاشتون میگیرین برام لذتبخشه و کلی انرژی میگیرم ازشون. یه سوالی که فقط برا کسایی که تمرین میکنن به وجود میاد اینه: چرا هرچه تلاش میکنم موفق نمیشم ؟

قبل از ادامه دادن بحث آلفا، نیاز داریم که یه سری موانع رو اول حذف کنیم تا تمرینامون جواب بدن! درست مثل اینه که ما یه ماشین (تکنیک) خوب داشته باشیم، رانندگی با اون ماشین (استفاده از اون تکنیک) رو هم یاد بگیریم، اما جاده پر از سنگ و بلوک باشه و مسدود باشه.

حالا دیگه مهم نیست ماشینمون چیه، چقدر رانندگی کردن بلدیم، نمیتونیم به مقصد برسیم! جاده بسته س! هرچقدر بیشتر تلاش کنیم بازم به دیوار میخوریم دیگه.

بنابراین قبل از اینکه موضوع آلفا و کلا امواج مغزی رو ادامه بدیم، به نظرم بهتره که این موانع رو تا جایی که میتونیم حذف کنیم.

موانع موفقیت

یکی از بزرگترین موانع همون عدم بخشیدن بود که در موردش حرف زدیم. البته جا برای صحبت در مورد اون موضوع خیلی زیاده ولی خب، فعلا انجام همین تمرینا برای شروع موثره.

موضوعی که امروز میخوام در موردش صحبت کنم یه موضوع خیلی مفصله که بسیار بسیار مهم و کاربردیه.

مطالبی که در مورد این موضوع خواهم نوشت، مشابهشون تو ورکشاپ ها چند میلیونی تدریس میشن. پس اگه براتون جذاب بود پیگیرش باشین و از منابعی که خواهم گفت استفاده کنین.

اینکه چرا یه سری چیزا -فارغ از اینکه چقد تلاش میکنیم – مدام تو زندگیمون تکرار میشن، برمیگرده به موضوعی به نام «سایه».

اولین بار این مفهوم تقریبا دو هزار سال پیش تو شاخه‌ی ماهایانه بودیسم گفته شد. قرن ها بعد کارل یونگ که پدرش کشیش بود و یه ته مایه مذهبی داشت، با این مفهوم آشنا شد و از اونجایی که کسی اینو بصورت علمی بیان نکرده بود، فرصت رو غنیمت شمرد و این موضوع رو کمی دستکاری کرد و مفهوم سایه رو ابداع کرد!

بعدها یه مربی رشد فردی به اسم دِبی فورد هم اومد این مطالب رو به زبون ساده بیان کرد و به اسم «سمت تاریک چشمه‌های نور» (تو ایران با اسم نیمه تاریک وجود چاپ شده) روانه بازار کرد که حسابی ترکوند!

قدم عملی

بحث راجب این موضوع زیاده و اینو بصورت سریالی تو چند قسمت کوتاه ادامه میدیم که هم وقت زیادی نگیره هم انجام تمرینا ساده تر باشه.

برای شروع ازتون میخوام کتاب «نیمه‌ی تاریک وجود»، نوشته‌ی خانم دِبی فورد رو تهیه کنین چون مطالب رو از این کتاب خواهم نوشت و اگه واقعا میخواین یه تغییر اساسی تو زندگی تجربه کنین بهتره که این کتابو داشته باشین. همون ورکشاپای چند میلیونی که گفتم منبعشون صرفا همین کتابه و یکی دوتا از کتابای یونگ! مطالب ارزشمندین و هر کسی میتونه تو زندگیش به کار ببنده.

اینجا باهم این کارو خواهیم کرد.

مثل همیشه هرچی براتون مبهم بود یا سوال بود رو بنویسین تا راجبش صحبت کنیم.?

اگه این پست براتون مفید بود، لطفا با دوستاتون به اشتراک بذارین!

اگه مایل به یادگیری چیزای بیشتر در این مورد هستین و دوس دارین از زمان ثبت نام کلاس ها و دوره ها مطلع بشین فرم پایین رو پر کنین:

اشتراک گذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

لطفا ایمیلتون رو وارد کنید
دانلود فایل