بلاگ

شروع یک تغییر بزرگ | قدم اول برای تغییر

شروع یک تغییر بزرگ
شروع یک تغییر بزرگ
عکس نوشته شروع یک تغییر بزرگ

رفقا بدون انجام تمرین‌هایی که تو پستای قبلی یاد گرفتیم احتمال اینکه به آرزوهاتون برسین تقریبا یه موضوع شانسیه!

واضحتر بگم؟ مهم نیست چقدر تجسم انجام میدین، مهم نیست چقدر عبارت تاکیدی میگین، مهم نیست چقدر ارتعاش مثبت تولید میکنین، و …

طبق عقیده فروید کل شخصیت انسان تو ۵ سال اول زندگیش – که آدم هیچ کنترلی روی زندگیش نداره – شکل میگیره.

آشنایی مختصر با ادبیات علمی

تو ادبیات علمی، چندتا اصطلاح هست که فکر میکنم لازمه باهاشون آشنا بشیم.

وقتی محقق یا دانشمند یه حدس و گمان با پایه و اساس میزنه، بهش میگن فرضیه (یا همون تِز)! این تز رو با داده ها و اثبات ها کمی محکمترش کنن، میشه نظریه. اگه نظریه (تئوری) اثبات شه، میشه اصل. و اگه برای اون اصل به اندازه کافی شواهد و اثبات و چیزای دیگه بیارن، میشه قانون! قانون یعنی چیزی که همه جای دنیا یکسانه. مثلا آب تو ۱۰۰ درجه میجوشه. این قانونه! هرجای دنیا که باشیم دمای آب رو به ۱۰۰ درجه برسونیم خواهد جوشید.

بسیار مهمه که تفاوت قانون و تِز و نظریه ها رو بدونیم. اعتبار علمی اینا باهم خیلی فرق داره! بحث در این مورد زیاده که فعلا واردش نمیشم…

چیزی که فروید گفته بود، «نظریه» بود! بنابراین نمیشد گفت قطعا همونطوره که میگه. یه جای امیدواری بود!

اهمیت سالهای اول زندگی

اما تو سالهای اخیر دانشمندای نوروساینس (علوم اعصاب) به نتایجی رسیدن که تئوری فروید رو اثبات میکرد! اونا فهمیدن سلولهای مغزی ما تو سالهای اولیه زندگیمون شکل میگیرن و دیگه هیچ وقت بازتولید نمیشن.

یه نکته بگم در مورد سلول‌های مغزی، اونا مثل سلولهای بقیه جاهای بدنمون نیستن. اگه سلولهای مغزی بمیرن، دیگه بازتولید نمیشن! واسه همینه که آسیبهای مغزی اغلب درمان نمیشن. (تو مواردی که درمان میشن هم یه بخش دیگه‌ی مغز جور اون بخش آسیب دیده رو میکشه)

باز داستان جالب این موضوع طولانیه خودمو کنترل میکنم و واردش نمیشم?

خب، باورها، عقاید، ممکن و غیرممکن های ما، و خیلی چیزای دیگمون تو همین سالهای اولیه زندگیمون شکل میگیرن. و ما بقیه عمرمون رو با همونا طی میکنیم!

و در طول زمان اون باورها مستحکمتر میشن. و میشن جزء «شخصیت» ما!

و رفقا، تغییر دادن شخصیت کار خیلی سختیه! انقدر سخت که خیلی از روانشناسا به خودشون زحمت نمیدن وقت و انرژی بذارن رو موارد شخصیتی. ترجیح میدن ارجاع بدن به روانپزشک که دارو بخورن و «کنترل» شن.

حرف آخر

همه اینارو گفتم که بدونین برای رسیدن به چیزایی که میخوایم، نیاز داریم که یه چیزایی رو عوض کنیم.

و برای عوض کردن اینا، علاوه بر تکنیک درست، شجاعت و همت لازمه.

حالا، کیا حاضرن برای شروع یک تغییر بزرگ تلاش کنن؟!

 

اگه این پست براتون مفید بود، با دوستای خوبتون به اشتراک بذارین!

منبع

اگه مایل به یادگیری چیزای بیشتر در این مورد هستین و دوس دارین از زمان ثبت نام کلاس ها و دوره ها مطلع بشین فرم پایین رو پر کنین:

اشتراک گذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

لطفا ایمیلتون رو وارد کنید
دانلود فایل