چگونه باورهای محدود کننده را عوض کنیم | روش تابع برای تغییر باورها
خیلی وقتا ما بخاطر باورهای محدود کننده ای که داریم تو یه شرایط خاصی گیر میوفتیم. قبل از اینکه یاد بگیریم چگونه باورهای محدود کننده را عوض کنیم بیاین چندتا از باورهای محدود کننده شایع رو ببینیم:
- من همیشه شکست میخورم
- از خودم متنفرم
- من لیاقتشو (آدم، شرایط، آرزو) ندارم
- چرا فلانی همیشه موفق میشه اما برا من حتی شرایطشم پیش نمیاد؟
- چرا این اتفاقا برا من میوفتن؟
- موفقیت یعنی پول
- اگه سرمایه نداشته باشی هیچ کاری نمیتونی بکنی
و …
چی باعث میشه این باورهای محدود کننده به وجود بیان؟
یکی از دلایل مهمش ترس هست!
معتقدم وقتی که باورهای محدود کننده خودشون رو نشون میدن، تو پشت صحنه اون چیزی که کار میکنه، ترس هست!
وقتی ترسی تو ناخودآگاه فعال میشه، باورهای محدود کننده در رابطه با همون موضوع هم تو آگاهیمون بروز میکنن!
پس چگونه باورهای محدود کننده را عوض کنیم و باورهای مثبت رو جایگزین کنیم؟
یکی از روشهای خیلی موثر برای تغییر باورهای محدود کننده روش تابع هست.
این روش رو به صورت خیلی خلاصه اینجا مینویسم:
- ت – تشخیص – باور محدود کننده رو تشخیص بده
- ا – اعتراف – به خودت اعتراف کن و بپذیر که این باور محدود کننده رو داری
- ب – بررسی – باور محدود کننده ت رو بررسی کن
- ع – عدم دلبستگی – دلبستگی به باور محدود کننده رو تموم کن
چگونه مراحل «تابع» رو انجام بدم؟
وقتی موقع تصمیم گیری یه قدم عقب میکشیم و ترس و باور محدود کننده مون رو میبینیم، میتونیم تشخیص بدیم که چه چیزی اون اعماق ذهنمون باعث میشه که اونطور حس کنیم و اون باور رو بروز بدیم.
هر عادت جدیدی که به طور متوسط حدود ۱۰۰ روز زمان میبره تا جا بیوفته، بنابراین میتونین استفاده کردن از تکنیک تابع رو بذارین تو برنامه و منظم انجامش بدین.
این کار باعث میشه بیشتر در لحظه باشین، بیشتر خودتون رو بپذیرین، و باورهای ناکارآمدتون رو بشناسین و عوضشون کنین.
تو مشاوره ها به وضوح میبینم که آدما بخاطر باورهای محدود کنندشون چقدر سنگینی و فشار تحمل میکنن.
اما تقریبا هربار بعد از تشخیص و اعتراف (پذیرفتن) اون باور محدود کننده، تمام فشار اون موضوع از بین رفته و فرد به پوچی باورش پی برده!
باورهای محدود کننده خودشونو بروز میدن چون ما چسبیدیم به الگوها و تجربیات گذشته. چون ما تجربیاتی تو زندگی داریم که مطابق میلمون نبودن.
و ما ترجیح میدیم این طرز فکر رو باور کنیم: «چون تاحالا اونطوری که میخوام نشده، پس از این به بعد هم نخواهد شد».
و در نهایت این طرز فکر ما رو از رسیدن به چیزایی که میخوایم باز میداره و استعدادمون تلف میشه.
دفعه بعدی که با یه باور محدود کننده مواجه شدین، اولین فردی باشین که به خودتون میگین این یه باور محدود کننده س و واقعی نیست!
چند لحظه فکر کنین و ببینین میتونین بفهمین دلیل اصلی این باور محدود کننده چیه؟ چرا حس و حالتون اینطوریه؟ و ببینین چی کار میتونین بکنین تا این باور رو بپذیرین. (برای پذیرش، کتاب نیمه تاریک وجود میتونه کمکتون کنه!)
در مقابل باورهای محدود کنندتون، باورهایی رو بنویسین که نقطه مقابل اونان! بذارین مثال بزنم:
- من همیشه شکست میخورم –> من همینجوری که هستم خوبم!
- من از خودم متنفرم –> من از خودم خوشم میاد و خودمو میپذیرم
- من لیاقتشو ندارم –> من لیاقت بهترینارو دارم
- چرا این اتفاقا برا من میوفتن؟ –> این اتفاقا از طرف خدا هستن و برا رشدم عالین!
اینا مثال بودن، خودتون بهترین جملات رو میتونین برا خودتون بنویسین!
حرف آخر
وقتی داستان رو عوض میکنیم و باورهای منفی رو تبدیل به باورهای مثبت میکنیم، ترس رو درهم میکوبیم!
به جای اینکه قایم بشیم، از باورهامون استفاده میکنیم و بهترین شکل زندگیمون رو میسازیم.
بعد از اینکه باورهای منفیمون رو شناختیم، میتونیم از این انرژی استفاده کنیم و داستانای مثبتی برا خودمون بسازیم که البته حقیقت دارن!
دیدگاهتان را بنویسید